🔸۱- حوالی ظهر با رفیقم جاوید گلوی خود را پاره میکردیم: «مردم سنندج زیر بمباران فانتومها و کشتار بیرحمانه ارتش، حماسه میآفرینند.»چنان با انرژی داد میزدیم که انگار سرنوشت جنگ به آن بستگی داشت. در نگاه عابرین به دنبال همدلی و پشتیبانی میگشتم ولی انگار صدای گوشخراش دو نوجوان تازه بالغ شده بیشتر آنها را فراری میداد تا کنجکاوشان کند.کارمان که تمام شد از جاوید جدا شدم و به خانه دوستی که در آن حوالی زندگی میکرد رفتم. او تازه درسش را در دانشگاه مسکو تمام کرده بود و به ایران بازگشته بود. از جریانات وحشتناک در حال وقوع حرف زدیم. در لحظهای بلند شد و از کتابخانهاش صفحه گرامافونی را بیرون آورد. به دقت صفحه را تمیز کرد و بر روی دستگاه گرامافون گذاشت. سمفونی شماره ۷ شوستاکوویچ. موومان اول: حمله آلمانها به شوروی - محاصره لنینگراد.تصاویری که با شنیدن این موومان در ذهنم شکل میگرفت بمباران شهرهای سنندج، سقز، بانه و مریوان بود. کشته شدن مردم بیدفاع. همانهایی که تا چند وقت پیش دلاورانه با مقاومت و مبارزه سالیان خود، سرنگونی رژیم شاه را جشن گرفته بودند.
🔸۲- تم اصلی این موومان در ذهنم ماند. همچون مارش پیشروی و مبارزه با فاشیسم که هر روز در خیابانها با آن روبرو میشدیم، همراهم بود. بعدها که به هنر بیشتر علاقمند شدم بیشتر در مورد کار و آثار شوستاکوویچ کنجکاو شدم. فهمیدم که شوستاکوویچ ۳۵ ساله این سمفونی را در هنگام محاصره لنینگراد در زیر بمبارانهای بیامان شهر زادگاهش در حالی نوشته است که اهالی با قحطی دست و پنجه نرم میکردند. در تابستان ۱۹۴۱. با نیرویی فوق انسانی شبانه روز روی آن کار میکرد تا در آن شرایط سخت اثری خلق کند تا بلکه به کمک مردم سرزمینش آید. در آن محاصره شهر لنینگراد، تا آن زمان ششصد هزار نفر کشته شده بودند. در دسامبر سال ۱۹۴۱ پس از تخلیه شهر و استقرار در شهر کایبشو سامارا نوشتن این اثر را به پایان رساند. زمانی که شوستاکوویچ شهر لنینگراد را ترک کرد، تا موومان سوم این سمفونی را به پایان رسانده بود. این نوع انگیزه کار هنری برای من سرمشق شد. هر گاه به دستاندازهای حرفهای میافتم، به شوستاکوویچ فکر میکنم و محاصره لنینگراد و کار کردن تحت سختترین شرایط. هرگز اجازه آه و ناله رقتانگیز ویژه هنرمندان را به خود نمیدهم. هرگز به خاطر سختی شرایط دچار افسردگی نمیشوم. سمفونی لنینگراد و به خصوص موومان اول آن همیشه یادآور وظیفه هنرمند در شرایط سخت کشورش است.
🔸۳- این اثر ۷۸ دقیقه به طول میانجامد و تنها موومان اول آن حدود نیم ساعت است. شوستاکوویچ در این سمفونی درس دیگری نیز میدهد و آن این است که حتی در سختترین شرایط هم کار هنری باید کیفیت عالی داشته باشد. برای اجرای این اثر به ارکستری عظیم نیاز است تا روح این زمان را مجسم کند. علاوه بر سازهای استاندارد ۷ شیپور، ۶ ترومبون، ۲ چنگ، پیانو، طبلهای سهسویه و مجموعهای از سازهای دیگر در آن شرکت دارند.اولین اجرای رسمی آن در پنجم مارس ۱۹۴۲ توسط ارکستر بالشوی تئاتر که همگی اعضای آن همچون خود شوستاکوویچ در مخفیگاه کایبشو در سامارا جای داده شده بودند، به رهبری ساموئل ساموسوند انجام شد.این اثر در نهم آگوست ۱۹۴۲ برای اولین بار در شهر لنینگراد با اعضای ارکستری اجرا شد که بر اثر سوءتغذیه به سختی توان ایستادن بر روی پای خود را داشتند و به نماد مقاومت و مبارزه با فاشیسم تبدیل شد و یادبودی شد برای بیست و هفت میلیون نفر از مردم اتحاد شوروی که قربانی این مقاومت شدند.این قطعه همچنان در قبرستان شهر لنینگراد یا سنپترزبورگ کنونی که آرامگاه نیم میلیون قربانی محاصره ۹۰۰ روزه شهر توسط نازیها است پخش میشود.سمفونی شماره ۷ شوستاکوویچ همه درسهای من در هنر است.شوستاکوویچ میگوید: «سمفونی هفتم من طنینی از رویدادهای تهدیدآمیز سال ۱۹۴۱ است. من این قطعه را به جنگمان با فاشیسم، به پیروزی قریبالوقوعمان بر آن دشمن، به شهرم لنینگراد تقدیم میکنم.»
مهرداد خامنهای