🔸 كنگره چهاردهم حزب كمونيست يوگسلاوى در جريان بود و پخش مستقيم آن را نگاه میکردم. نمايندگان حزب کمونیست اسلوونى به دليل سياستهاى تماميتطلبانه و شوونيستى حزب کمونیست صربستان به رهبرى اسلوبودان ميلوشويچ كنگره را ترك كردند.نمايندگان حزب از جمهورى كرواسى بر استقلال و حق تعيين سرنوشت جمهورىها بدون دخالت کمیته مرکزی حزب پافشارى مىكردند. عملا دو جمهورى اسلوونى و كرواسى در جناح اپوزيسيون کمیته مرکزی حزب بودند. كنگره متشنج بود و تمام تلاش نمايندگان براى نگاه داشتن كرواسى در كنگره بود. در صورت ترك نمايندگان كرواسى عملا كنگره چهاردهم رسميت خود را از دست مىداد و اين در تاريخ حزب كمونيست يوگسلاوى بى سابقه بود.
🔸 ايويتسا راچان دبيراول حزب كمونيست كرواسى پشت ميكروفون رفت و گفت: بدون حضور و بازگشت اسلوونى اين كنگره معنايى ندارد و چون در شرايط فعلى جو غير دموكراتيك بر حزب حاكم شده است به نشانه اعتراض نمايندگان جمهورى كرواسى كنگره چهاردهم را ترك میکنند. پس از اين سخنان با ناباورى نمايندگان كرواسى سالن را ترك كردند و به دنبال آنها نمایندگان جمهوریهای مقدونیه و بوسنی و هرزگوین نیز خارج شدند.كنگره تعطيل شد. اين نقطه آغاز فروپاشى يوگسلاوى است كه به جنگ خونين بالكان منتهى شد..
🔸 ايويتسا راچان حقوقدان بود و در دومين سال دبيركلىاش در حزب كمونيست كرواسى شعار حزب را «حزب تغييرات دموكراتيك» قرار داد و در همين مسير پس از شكست كنگره چهاردهم در فوريه همان سال(۱۹۹۰) اعلام برگزارى انتخابات آزاد و دموكراتيك در جمهورى كرواسى کرد. در اين انتخابات حزب دست راستى و ناسيوناليست پيروز شد و با شعار «استقلال» بيش از ٥٦٪ آرا را به خود اختصاص داد. با روى كار آمدن آنها جمهورى كرواسى از يوگسلاوى جدا شد و ايويتسا راچان و حزب كمونيست به احزاب اپوزيسيون پيوستند. تا سال٢٠٠٠ ميلادى يعنى ده سال بعد كه در انتخابات پيروز شد و در سمت نخستوزيرى جمهورى كرواسى کابینه ائتلافی را تشكيل داد.
|🔸 جشن روز كارگر طبق معمول هر سال در بزرگترين پارك شهر زاگرب (ماكسيمير) برگزار مىشد. جشن كار همواره با حضور پررنگ سياستمداران چپ در بين مردم همراه است و آنها هستند كه به پذيرايى از مردم با خوراك لوبيا، آبجو و غيره مىپردازند.آن سال اين جشن حال و هواى ديگرى داشت. سوسياليستها بعد از ده سال و در كشور مستقل خودشان زمام امور را در دست داشتند حتى شهردار شهر زاگرب هم از حزب سوسياليست بود. فتيله ملىگرايى و جنگهاى قومى پايين كشيده شده بود و نياز به زندگى بهتر و عدالت اجتماعى دوباره مردم را به هم نزديك كرده بود.
🔸 در روزى آفتابى فوج جمعيت از نقاط مختلف شهر به سمت پارك ماكسيمير روان بود. در پارك بچهها با بادكنكهاى رنگى بازى مىكردند، دستههاى موسيقى در هر گوشه مىنواختند. نه سخنرانى بود و نه شعارهاى تبليغاتى. ملت حرف خود را در پاى صندوقهاى رأى زده بود و آنروز با اميد به آينده بهتر در كنار هم شاد بودند. شهردار زاگرب ديگ بزرگ خوراك لوبيا را هم مىزد و بشقابهاى شهروندان را پرمىكرد. بر روى نميكتها مردم نشسته بودند. نخست وزير، ايويتسا راچان را ديدم كه در كنار رئيس جمهور استپان مسيچ بر روى نيمكت نشسته بودند، با مردم گپ میزدند و خوراك لوبيا مىخوردند.
مهرداد خامنهاى