تا امروز «زیباییشناسی شر» در دورههای مختلف تاریخی به اشکال گوناگون پدیدار شده و منجر به خلق آثاری شده است که مخاطب را فریفتهی زیبایی و شکوه خود میکند، قلب و روح او را به تسخیر خود درمیآورد و او را در مسیر احساسی و فکری از پیش تعیین شدهای قرار میدهد و در عین زیبایی و کمال، واقعیت را ناقص و تحریفشده به مخاطبش نشان میدهد. «زیباییشناسی شر» انتخاب را از مخاطب خود دریغ میکند و به او میگوید چنین بیاندیش و قضاوت کن زیرا که حقیقت همان است که من به تو نشان میدهم. «زیباییشناسی شر» با هر سبک و در هر اثری که متجلی شود، و در هر دوران و با هر هدفی که باشد، در یک امر مشترک است: با درگیر کردن احساسات و عواطف مخاطب، امکان تفکر و تعقل و انتخاب هوشمندانه را از وی سلب میکند.گرچه زیباییشناسی شر غالباً بخشی از گفتمان قدرت و ابزار او برای مسلط ساختن چهارچوبهای مورد نظرش بوده است، اما گاه در شکل آثاری با صدای مخالف و منتقد نیز ظاهر میشود؛ خواه به خواست و ارادهی مستقیم قدرت و خواه بر اثر تسلط و نفوذ گفتمان او در تمام اقشار. چنان که این آثار حتی ممکن است در ظاهر نیت خیرخواهانه و انسانی داشته باشند، اما با توسل به ابزار زیباییشناسی شر، در واقع همان مسیر را طی میکنند و حتی اگر بعضاً منجر به دستیابی به اهدافی انسانی شود، با حرکت در مسیر «زیباییشناسی شر» در واقع روشهای آن را تثبیت و تحکیم کرده، و با گرفتن قدرت تمییز و تشخیص از مخاطب، او را به سوی شرطی شدن سوق داده و بیشتر در معرض تاثیر گرفتن از «شر» قرار میدهد.