مقالاتی درباره هنر مقاومت

دستاورد مهم انقلاب مشروطیت ایران برای هنر و هنرمندان کشور، آغاز دورانی بود تا برای برقراری ارتباط با مردم تمام توان خود را به کار گیرند و به عنوان عنصری تاثیرگذار در مناسبات اجتماعی حضور داشته باشند. نماد شکوفایی نسبی و توان هنری کشور را می‌توان از شهریور ۱۳۲۰ تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دید که آثار درخشان ادبی و هنری در زمینه‌های مختلف خلق شد و به قله‌های فرهنگی کشور بدل شدند.اما در دوران‌های مختلف تا به امروز تلاش هر چه بیشتر هنری برای برقراری ارتباط سازنده منجر به سرکوب بیشتر هنرمندان شده است. در دوران پهلوی دوم پس از کودتا بسیاری از نویسندگان و هنرمندان تنها برای سرودن یک شعر، نوشتن یک داستان، خواندن یک آهنگ، اجرای یک نمایش و ساختن یک فیلم زندانی می‌شدند و بعضا سال‌ها هزینه تعهد خود به مردم و اجتماع‌شان را می‌‌پرداختند. چه بسیار کتاب‌ها که ممنوع شدند و چه بسیار استعدادهای هنری که نابود شدند چرا که مورد تایید حاکمان نبودند. حتی در دوره‌ای امکان استفاده از برخی کلمات چون جنگل، ستاره، شب و غیره به عنوان نمادهای سیاسی وجود نداشت.پس از انقلاب بهمن ۵۷ در دوره‌ای کوتاه هنر بار دیگر شکوفا شد تا پس از آن سیاه‌ترین دوران اختناق و سانسور بر فرهنگ و هنر کشور چیره شود. سانسور اقتصادی در کنار سانسور سیاسی، رانت‌های گوناگون و مجلس‌گردانی تعدادی افراد دستچین شده که گوش به فرمان و آماده به خدمت برای قدرت حاکم بودند، ویترین فرهنگی کشور را به وجود آورد و حاکمیت با سرمایه‌گذاری بر روی همین سیاست فرهنگی و ماریونت‌هایش سال‌ها به گمان خود شگردی کارا را جایگزین هنری پویا و آزاد کرده بود تا در داخل و خارج خودنمایی کند.اما در واقع فرهنگ سنگری بود که هرگز توسط این حاکمیت فتح نشد. بسیاری وقعی به عروسک‌گردانی و فرهنگ بی‌هویت دیکته شده و سانسورزده رژیم ننهادند و پنهان و آشکار آثار خود را خلق کردند و به دست مخاطبان خود رساندند. رگ‌های حیاتی فرهنگ و هنر سالم و بدون سانسور را زنده نگاه داشتند تا بار دیگر در خیزش نوین مردم در شهریور ۱۴۰۱ آتش‌ها از زیر خاکستر زبانه کشد. همگام با خیزش «زن، زندگی، آزادی» هنر آزاد با تمام توان خود در کنار مردم قرار گرفت و رها از هر بندی برای آنها خلق کرده و حصارها را در هم شکست. ارتش هنرمندان نه فقط در عرصه حرفه‌ای خود بلکه در کف خیابان نیز در کنار مردم‌ هستند. تعداد بسیاری بازداشت، ممنوع‌التصویر و ممنوع از کار هنری شده‌اند و رژیم وحشت‌زده حکم‌های سنگین به آنها داده است. فراتر از آن طوفان انقلاب ستون‌های جهل چهل ساله را به لرزه درآورده است و همان‌هایی که تا دیروز در ویترین فرهنگی رژیم قرار داشتند و یا چاره‌ای جز همکاری با آن برای امرار معاش نمی‌دیدند امروز یکی پس از دیگری به صف مردم می‌پیوندند و شرافت حرفه‌ای و انسانی خود را دوباره باز می‌یابند و ترفندهای آن را نقش برآب می‌کنند.«انسان قدرتمند عادل، که قدرتش را انقلاب به او خواهد داد و زیباییش را هنر»

I BUILT MY SITE FOR FREE USING