چرا چپگرا هستم؟
۶- تیتو
در یکی از روزهای معمول دانشگاه، در زمان استراحت بین کلاسها به سالن کافهتریا رفتم و طبق معمول دانشجویان بازیگری مشغول هنرنمایی بودند و بساط شادی و سرور بقیه دانشجویان و استادان در اوقات فراغت را مهیا کرده بودند.
این بار موضوع، تقلید حرکات و گفتار مارشال تیتو بود. این دانشجویان با استعداد و تیزبین در پایان هنرنماییشان همه را از فرط خنده با دلدرد راهی کلاسهای بعدی کردند.
اما شوخی با رفیق تیتو و حزب کمونیست یوگسلاوی و به خصوص جنگ میهنی همیشه چنین شادی آفرین نبود. درست در همین محل یعنی در دانشکده هنرهای دراماتیک در هفده سال پیش در سال ۱۹۷۱ حد و مرز این شوخیهای هنری برای اولین و آخرین بار در تاریخ جمهوری سوسیالیستی یوگسلاوی با حکم یک سال زندان برای مؤلف یک اثر هنری ترسیم شد. موضوع از این قرار بود که لازار استویانوویچ دانشجوی سال آخر کارگردانی برای پایاننامه خود فیلمی مستند-داستانی میسازد به نام «مسیح پلاستیکی» که در آن فیلم رفیق تیتو را به کیش شخصیت متهم میکند و شخصیت سیاسی، اجتماعی و نظامی او را حاصل تبلیغات نازیها در دوران جنگ جهانی دوم میداند. از طرفی دیگر قهرمانان جنگ میهنی را با جانیان نازی و عمال داخلی آنها در یوگسلاوی (چتنیکها و اوستاشها) در قتل و آدمکشی یکسان میانگارد.
در کمیسیون ارزیابی کار پایاننامه او متشکل از چهار استاد کارگردانی، دو استاد به نام از فیلمسازان «موج سیاه» یوگسلاوی، الکساندر پتروویچ و ژیکا پاولوویچ به این فیلم بالاترین نمره یعنی «ده-عالی» میدهند و دو استاد دیگر بدترین نمره یعنی «صفر-مردود». اساتید کمیسیون در نهایت به تفاهم میرسند که با حداقل نمره «شش-قبول» مدرک فارغالتحصیلی را به لازار استویانوویچ جوان اعطاء کنند.
کار میتوانست در همینجا خاتمه یابد اما لازار شوریدهسر پس از اتمام دوره دانشگاه به سربازی میرود و در قلب پادگان ارتش خلق مرتب درباره فیلمی که ساخته است سخنرانی میکند تا اینکه حساسیت مقامات امنیتی ارتش را برمیانگیزد. پای سازمان امنیت به دانشکده دراماتیک باز میشود و نه تنها لازار استویانوویچ برای ساختن این فیلم به جرم «تبلیغات برای دشمن» محکوم میشود بلکه دو استاد برجسته «موج سیاه»، پتروویچ و پاولوویچ هم از کارشان در دانشکده هنرهای دراماتیک بلگراد اخراج میشوند. به نقل از زبان یکی از اساتید کارگردانی خودمان که در آن زمان هم تدریس میکرد این اقدام سازمان امنیت در واقع زهرچشم گرفتن از فیلمسازان «موج سیاه» بود. وگرنه خود فیلم «مسیح پلاستیکی» چنین باری از نظر کار هنری نداشت و بیشتر فیلمی اروتیک بود تا سیاسی.
اما رفیق تیتو عاشق سینما بود. نه تنها علاقه زیادی به فیلم دیدن داشت بلکه در ساختن فیلم هم از خود استعداد نشان میداد.
همچون تهیهکنندگان هالیوود بودجههای کلان برای ساختن فیلمهای تاریخی از نبردهای حماسی ارتش خلق و مقاومت آنها در برابر ارتش نازی در اختیار فیلمسازان قرار میداد و خود در هنگام فیلمبرداری در صحنهها حاضر میشد و جزئیات را به کارگردانان و بازیگران گوشزد میکرد. در شب افتتاحیه این فیلمها با همسرش یووانکا که او نیز از زنان چریک بود ظاهر میشد و با هنرپیشگان گرم میگرفت و کیف میکرد.
یکی از مشهورترین اینگونه فیلمها «نبرد در نهرهتوا» ساخته ویلکو بولاایچ محصول ۱۹۶۹ است که با بودجه حدود دوازده میلیون دلار تا آن زمان گرانترین، پرفروشترین و موفقترین فیلم تاریخ سینمای یوگسلاوی بود که در همان سال کاندید دریافت اسکار برای بهترین فیلم خارجی زبان شد. این فیلم با بازیگرانی چون اورسن ولز، یول براینر، سرگئی باندارچوک، کورت یورگنس، فرانکو نرو، سیلوا کوشینا و دیگر ستارگانی بینالمللی از این دست داستان مقاومت چریکهای ارتش خلق برای نجات مجروحین را نشان میداد. داستانی بس انسانی که ساختنش شانزده ماه به طول انجامید. هزینه آن از سرمایهگذاری پنجاه و هشت کلکتیو خودگردان کارگری تامین شد. ده هزار سرباز ارتش خلق یوگسلاوی برای جان دادن به صحنههای حماسی جنگ میهنی به عنوان سیاهی لشکر در آن شرکت کردند. اهالی چهار روستا که در همان مناطق واقعی درگیریها زندگی میکردند در فیلم حضور داشتند. تیتو عاشق اینگونه فیلمها بود.
او میگفت که ساختن اینگونه آثار هنری برای نسل آینده مهم است.
فیلم مهم دیگری که رفیق تیتو در جریان ساختنش حضور داشت «نبرد سوتیسکا» تولید ۱۹۷۳ به کارگردانی استیپه دلیچ بود. در این نبرد بود که تیتو به شدت زخمی شد و چیزی نمانده بود که کشته شود. با اصرار او به کارگردان فیلم ریچارد بارتن هنرپیشه پرتوان بریتانیایی نقش او را بازی کرد. نبرد سوتیسکا یا پنجمین حمله آلمانها، از نبرد و مقاومت یک به شش چریکها در مقابل ارتش اشغالگر میگوید. اینگونه نبردها و مقاومت حماسی چریکهای ارتش خلق یوگسلاوی به اعتقاد بسیاری از تاریخنگاران نتیجه جنگ دوم جهانی را تغییر داد چرا که قوای ارتش نازی در برنامهریزی حمله خود به اتحاد جماهیر شوروی پیشبینی کرده بود که در عرض یک هفته کار یوگسلاوی و مقاومت چریکها را یکسره خواهد کرد و پس از دو ماه درگیری و ادامه مقاومت ارتش خلق یوگسلاوی نقشههایش با تاخیر جبرانناپذیری مواجه شد که در نهایت در زمان حمله به شوروی درگیر فصل سرمای طاقتفرسای روسیه شد و این خود نقش بهسزایی در پیروزی ارتش سرخ بر ارتش آلمان داشت.
رفیق تیتو این کارگر تراشکار که در کاخ ریاست جمهوریاش همچنان تا پایان عمر کارگاه تراشکاریاش را برپا داشته بود، برای مهمانان عزیزترش در همین کارگاه تراشکاری خانگیاش یادگارهایی کوچک میساخت.
رفیق تیتو یکی از موفقترین فرماندهان جنگهای نامنظم چریکی در دوران جنگ جهانی دوم.
رفیق تیتو کادر تعلیم دیده کمونیست توسط بلشویکها در روسیه.
رفیق تیتو یکی از بنیانگذاران جنبش غیرمتعدها.
رفیق تیتو یکی از محبوبترین رهبران سیاسی نزد مردمش.
رفیق تیتو این تهیهکننده بیبدیل فیلمهای چریکی ناب.
کسی که در هنگام مرگش رهبران سیاسی هشتاد کشور جهان برای خاکسپاریاش و ادای احترام به بلگراد آمدند.
رفیق تیتو کمونیستی عاشق زندگی بود که هرگز ادای کمونیست بودن را درنیاورد. هرگز یونیفورم «کمونیستی» متحدالشکل نه بر تن خود و نه به زور برتن ملتش نکرد. با کت و شلوار سفید، ساعت طلا، سیگار برگ هاوانا، شامپاین دُن پقینیون فرانسه و کادیلاک سفید سربازش کمونیست ماند. کمونیستی که عمل را ملاک قرار میداد و نه حرف را و نه تظاهر به عمل را.
هرگز سخنران متبحری نشد و فراتر از آن نوع گفتار او مایه شوخی بسیاری بود از جمله همکاران بازیگر من. هرگز به علت فقر نتوانسته بود مراحل عالی تحصیلی را طی کند و تا پایان عمر با نگارش و املاء صحیح زبان مادریاش مشکل داشت. اما در طول زندگی چهار زبان خارجی را آموخته بود و به راحتی از این زبانها در روابط دیپلماتیک استفاده میکرد. از سن هفدهسالگی با عضویت در سندیکای تراشکاران اولین قدمهای جدی در مبارزات سیاسی را برداشت و اندیشههایش را خوب یا بد، درست یا غلط آنطور که فکر میکرد ضروری است در کشورش به بار نشاند.
توضیح عکسها:
۱ - تیتو، فرمانده چریکهای ارتش خلق در جنگ جهانی دوم
۲- تیتو با الیزابت تیلور
۳- تیتو با سوفیا لورن
۴- تیتو در شب افتتاحیه فیلم «نبرد نهرهتوا» با یووانکا در کنار یول براینر و سیلوا کوشینا
۵- ریچارد بارتون در نقش تیتو در فیلم «نبرد سوتیسکا»
۶- تیتو زخمی در نبرد سوتیسکا، جنگ جهانی دوم
۷- تیتو با جواهر لعل نهرو و جمال عبدالناصر، جنبش غیرمتعدها
از مشاهده شخصی یک چپگرا در هنگام اقامت در یک کشور سوسیالیستی سابق
مهرداد خامنهای
۲۹ اسفند ۱۳۹۸