سکوت به‌مثابه زیباشناسی

هنر کارگردانی در فیلم عشق ساخته میشائل هانکه


فیلم «عشق» ساخته میشائل هانکه در سال ۲۰۱۲ یکی از دقیق‌ترین و کنترل‌شده‌ترین فیلم‌های کارگردانی‌شده سینمای اروپا در دهه‌های اخیر است. کارگردانی هانکه در این اثر نه درخشان و پرتحرک به معنای متعارف بلکه فروتنانه، آرام و سخت‌گیرانه کنترل‌شده است و درست در همین فروتنی و سکوت است که نیروی اصلی اثر نهفته است. هنر کارگردانی در این فیلم فرآیندی برای آشکار کردن صمیمیت، فرسایش و عشق رها از هرگونه احساس‌گرایی یا دست‌کاری عاطفی است.

هانکه از دوربین ثابت به‌عنوان ابزار اصلی بیان استفاده می‌کند. نماها طولانی‌اند، با دقت ترکیب شده‌اند و تقریباً هرگز نمی‌کوشند از طریق ریتم تدوین یا موسیقی واکنش احساسی تماشاگر را برانگیزند. بدین‌ترتیب کیفیتی شبیه به حضور تئاتری پدید می‌آید. تماشاگر دعوت می‌شود تا ببیند نه این‌که هدایت شود. برخلاف بسیاری از فیلم‌هایی که بیماری و کهنسالی را با احساسات‌گرایی بازنمایی می‌کنند عشق در فاصله‌ای کنترل‌شده و تقریباً مستندگونه باقی می‌ماند. این سردی نه فقدان احساس بلکه شکلی از احترام عمیق به شخصیت‌هاست.

فضای آپارتمانی که تقریباً تمام فیلم در آن می‌گذرد به شریک فرمی کارگردانی تبدیل می‌شود. هانکه از معماری این فضا برای برجسته‌سازی بسته‌بودن محیط، شکنندگی بدن و تجربه روان‌شناختی زمان کندشونده استفاده می‌کند. دوربین به‌ندرت به چهره‌ها نزدیک می‌شود گویی می‌خواهد از تجاوز بیش‌ازحد به حریم شخصیت‌ها پرهیز کند. در عوض کارگردانی اجازه می‌دهد بازیگران ژان لوئی ترنتینیان و امانوئل ریوا بار عاطفی اثر را از خلال ریز‌حرکت‌ها، نگاه و تنفس بر دوش بکشند.

ریاضت‌گرایی کارگردانی بیش از همه در نمایش خشونت بیماری نمود پیدا می‌کند. هانکه فرسایش جسمی را پنهان نمی‌کند اما آن را تبدیل به نمایش یا ابژه تماشاگرانه نمی‌سازد. همه‌چیز با دقتی اخلاقی نشان داده می‌شود چیزی که در بازنمایی سینمایی شکنندگی دوران سالمندی کم‌سابقه است. در پایان نیز کارگردانی به فلسفه خود وفادار می‌ماند. به‌جای ارائه اوج دراماتیک، یک کنش عاشقانه تقریباً نامحسوس اما تکان‌دهنده را پیش می‌نهد. کنشی که مرزهای مسئولیت اخلاقی و عاطفی را از نو تعریف می‌کند.

در عشق کارگردانی فقط فرآیندی تکنیکی نیست بلکه موضعی اخلاقی است. هانکه فیلمی می‌آفریند که در سکوت میان درد و عشق، میان زندگی و زوال ناگزیر آن تنفس می‌کند. همین ترکیب نظم زیبایی‌شناختی و ظرافت اخلاقی است که عشق را به یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های هنر کارگردانی در سینمای اروپای قرن بیست‌ویکم تبدیل می‌کند.


مهراد خامنه‌ای

۱۶ نوامبر ۲۰۲۵

I BUILT MY SITE FOR FREE USING