
مقاومت فراتر از بازار - هربرت مارکوزه
توهم شورش در جوامع سرمایهداری معاصر موضوعی محوری در نظریهی انتقادی است. در حالی که افراد ممکن است نافرمانی خود را از طریق پوشش، هنر یا انتخابهای مصرفی ابراز کنند اینها اغلب توسط همان نظامی که قصد مقابله با آن را دارند جذب و خنثی میشوند. نظریهی هربرت مارکوزه دربارهی «والایش سرکوبگر» (repressive desublimation) چارچوبی برای درک این پدیده فراهم میکند و به همین ترتیب مفهوم «بازیافت» یا Recuperation در دیدگاه سیتواسیونیستها نشان میدهد که چگونه فرمهای فرهنگی انقلابی یا مخالف توسط بازار تصاحب شده و به کالاهای سودآور تبدیل میشوند. گی دوبور یکی از بنیانگذاران انترناسیونال سیتواسیونیست «سازمانی از انقلابیون حرفهای در عرصه فرهنگ» بر سرشت نمایشی و ویترینی فرهنگ انتقاد میکند و خواهان برپایی تمدنی نوین است که در آن زندگی روزمره خود به مثابه اثر هنری باشد. یعنی هنر نه صرفاً بیان بلکه بسط زندگی باشد.
برای مثال پانک در میانهی دههی ۱۹۷۰ بهعنوان یک پدیدهی فرهنگی خام و ضدنظام سرمایهداری ظهور کرد و ریشه در حاشیهنشینی اقتصادی و فروپاشی اجتماعی در شهرهایی مانند لندن و نیویورک داشت. زیباییشناسی پانک شامل کتهای چرمی، لباسهای پاره و سنجاقهای ایمنی نشانهی رد فرهنگ جریان اصلی، ضد مصرفگرایی و نیهیلیسم بود. موسیقی آن به شکل عمدی خام و ناپخته بود و از موسیقی راک رسمی فاصله میگرفت.
با این حال با دخالت افرادی مانند مالکوم مکلارن و ویوین وِستوود پانک سریعا کالایی شد. زیباییشناسی آن از زمینهی سیاسی و اجتماعی آن جدا شد و به روندهای بصری جذابی تبدیل گردید که میتوانست تولید انبوه شده و فروخته شود. پوشش رسانهای نیز تهدید پانک را خنثی کرد و جوانان را به نمایشی برای مصرف بدل نمود. این فرآیند نمونهای از مفهوم بازیافت سیتواسیونیستهاست: جذب و خنثیسازی نافرمانی توسط سیستم سرمایهداری.جذب نافرمانی در جهان امروز ما نیز بیش از پیش گسترش یافته است. بهویژه در استراتژیهای بازاریابی آرمانی. شرکتها مسائل اجتماعی و سیاسی چون برابری جنسیتی، محیط زیست و ضدنژادپرستی را بهعنوان ابزار بازاریابی به کار میگیرند. مصرفکنندگان این محصولات را نه تنها برای استفادهی مادی بلکه برای احساس رضایت اخلاقی مرتبط با آن میخرند. این فرآیند مدرن همان روند کالاییسازی زیباییشناسی پانک است. احساسات قدرتمند جدا میشوند، خواستهای رادیکال حذف میشوند و به ارزشهای مصرفی بازتعریف میگردند.
بازاریابی آرمانی نشان میدهد که سرمایهداری میتواند هم جنبههای نمادین و هم جنبههای عاطفی مقاومت را کالایی کند. مصرف اخلاقی احساس قدرت اخلاقی را برای مصرفکننده ایجاد میکند در حالی که نابرابریهای ساختاری در جای خود باقی میمانند. نمادهای مقاومت و شعارهای آن جذب بازار میشوند و ساختارهایی را تقویت میکنند که در ابتدا قرار بود به چالش کشیده شوند.
گرچه که بازار درکالاییسازی نمادها و زیباییشناسی مقاومت موفق است اما در تصاحب کنشهای رابطهای و فرآیندی ناتوان است. اقداماتی که نیازمند کار، زمان و تعامل اجتماعی مستقیماند مقاوم در برابر کالاییشدن هستند. راهنمایی یک نوجوان، شرکت در شبکههای جمعی یا ایجاد یک باغ اشتراکی نمیتواند فروخته یا تولید انبوه شود. ارزش این کنشها در فرآیند روابط و تأثیر محلی است نه در محصول مادی.
مفهوم والایش سرکوبگر مارکوزه در اینجا کاربرد دارد. فرهنگ مصرف با ارائهی رضایت نمادین انرژی انقلابی بالقوه را به مسیرهای بیخطر هدایت میکند. در مقابل کنشهای رابطهای و مستمر مقاومت تولید میکنند و خارج از توانایی جذب بازار قرار دارند. این کنشها کند، بیزرقوبرق و نیازمند مشارکت مستقیماند. فضایی برای خودمختاری و توانمندی ایجاد میکنند.
مقاومت نمیتواند صرفاً فردی باقی بماند. بازار افراد را به مصرفکنندگان منفرد تبدیل میکند و راهحلهای فردی برای مشکلات جمعی ارائه میدهد. مقاومت واقعی در بازسازی جمع یافت میشود. سازماندهی برای دستمزدهای بهتر، ایجاد شبکههای کمک متقابل و مشارکت در فرآیندهای سیاسی و مدنی. مشارکت جمعی افراد را از مصرفکننده منفعل به شهروندان و همسایگان فعال تبدیل میکند و آنها را قادر میسازد تا واقعیتهای اجتماعی جایگزین بسازند.
پنهانترین شکل کنترل اجتماعی سیستمهایی هستند که ابزارهای آرامسازی را به عنوان آزادی به فروش میرسانند. با درک آسیبپذیری همه نمادها، افراد و جوامع میتوانند انرژی خود را به کنشهای رابطهای و جمعی هدایت کنند که بازار قادر به تصاحب آن نیست. مقاومت در مشارکت و در فرآیندهای غیرقابلکالایی آغاز میشود و نه در مصرف نمادها.
مقاومت میتواند از طریق اقداماتی که نمیتوان آنها را فروخت پرورش یابد:
مشارکت جامعه: آموزش، پروژههای تعاونی و ابتکارات زیرساختی جمعی.
تولید مهارتی: تعمیر لباسها، تولید غذاهای محلی، خلق هنر و ادبیات برای ارزش ذاتی.
اقدام سیاسی جمعی: سازماندهی کارگری، حکمرانی مشارکتی و شبکههای کمک متقابل محلی.
این کنشها با منطق بازار مقابله میکنند و ارزش را در روابط انسانی و کار جمعی تثبیت میسازند. با اولویت دادن به فرآیندها به جای محصولات شهروندان میتوانند خودمختاری و مقاومت واقعی را بازسازی کنند.
مهرداد خامنهای
۸ نوامبر ۲۰۲۵