راینر ورنر فاسبیندر عصیان‌گری رمانتیک

هنگامی که راینر ورنر فاسبیندر در یک شب داغ تابستان (۱۰ ژوئن ۱۹۸۲) در سن ۳۷ سالگی در مقابل تلویزیون خانه‌اش درگذشت، مشغول آماده کردن پروژه بعدی خود، «من لذت جهان هستم» بود. عنوانی برگرفته از یک ترانه پانک-راک با اجرای یوآخیم ویت. در روزهای پیش رو او قصد داشت صحنه‌ای را فیلمبرداری کند که یک زن و مرد در رختخواب به هنگام معاشقه با مشکل ناتوانی جنسی مرد روبرو می‌شوند و در پی این ناامیدی، ماجرا منجر به مشاجره بین آن دو و در نهایت منتهی به ارتکاب قتل می‌شود. این صحنه مربوط به بخشی از فیلمی می‌شد که او قصد داشت اپیزودی از آن را به طور مشترک کارگردانی کند. عنوان فیلم «جنگ و صلح» و موضوع آن تنش سیاسی میان آمریکا و شوروی بود. استخراج معنای موازی از خشونت خانگی، ناتوانی جنسی و مسابقه تسلیحاتی نمونه‌ای بارز از دیدگاه فاسبیندر نسبت به جهان پیرامونش بود.مرگ او تکان‌دهنده بود، اما برای کسانی که فاسبیندر را می‌شناختند  چندان غافلگیر کننده نبود. او مدت‌ها بود که بر لبه پرتگاه مرگ ایستاده بود. او تصمیم گرفته بود که نیازهای بدنش، هوس‌های خیالاتش و اتوپیای ذهن خلاقش را دربست بپذیرد و با سرعت هرچه بیشتر و بی‌پروا و تا به آخر آنها را دنبال کند.او با تکه تکه کندن از جواهرات هنر وجودش، خود را مصرف می‌کرد و زندگی‌اش را تبدیل به معدنی کرده بود که دائما می‌بایست دست به حفاری آن می‌زد. در طول چهارده سال آخر عمر خود ۴۱ فیلم ساخت و این معدنچی قهار در انتهای تونل در برابر خستگی عصبی و بی‌قراری وجودش توان خود را از دست داد و قلبش در زیر الوارهای سنگین زمین از حرکت بازایستاد.

I BUILT MY SITE FOR FREE USING