02 Mar
دوستان پروتستان

سال ۲۰۰۸ میلادی در نروژ سال نخست وزیری ینس استولتنبرگ از حزب کارگر و قدرت سیاسی دست‌چپی‌ها بود. در این دوران دولت نروژ با سیاست‌های حمایتی خود قصد در تشویق جامعه به سوی ساختن جامعه‌ای باز متشکل از فرهنگ‌ها و ملت‌های گوناگون داشت که تعدادشان در کنار ساکنین متولد نروژ رو به فزونی بود. از سوی دیگر خارجیان مقیم نروژ را به سمت جذب شدن و همسان‌سازی در اجتماع هل می‌داد.
این آش آنقدر شور شد که من به استخدام کالج شبانه‌روزی مسیحیان در جنوب نروژ درآمدم. وقتی می‌گوییم کالج مسیحیان یعنی چیزی شبیه به فیضیه برای نوجوانان مسیحی که در کنار دروس عمومی که در تمام مدارس نروژ تدریس می‌شد، اینها کلیه مناسک دینی را هم به جا می‌آوردند. به طور مثال هر روز ساعت ۱۰ صبح بعد از زنگ اول دور هم جمع می‌شدند و دعا می‌خواندند، هر روز ساعات انجیل‌خوانی داشتند و از نظر رعایت اصول اخلاقی صد درصد برطبق آموزه‌های انجیل عمل می‌کردند. یک مدرسه پروتستان تمام عیار.
من معلم بخش فیلمسازی در سال دوم گروه رسانه و ارتباطات بودم و در آن سال ده شاگرد داشتم. این دوستان پروتستان فکر می‌کردند که مسئله جامعه چند‌فرهنگی با حل معضل خوراک حل می‌شود. در ذهن خود برای اینکه خود را در کنار دیگر نهادهای اجتماعی قشنگ نشان دهند و بگویند که ما هم بلدیم چندفرهنگی باشیم با استخدام من هر روز سر ناهار می‌پرسیدند اگر غذایی باب میلم نیست آشپز چیز دیگری تهیه کند و من هم هر کوفتی را می‌خوردم و انگار نه انگار.
سر کلاس با شاگردانم متوجه شدم که تکیه کلام‌های روزمره در آنجا استفاده نمی‌شود. مثل: برو به جهنم، خدا لعنت کند، یا مسیح و ... کلا هر چیزی به خدا و مسیح و آن دنیا مربوط می‌شد الکی به زبان نمی‌آمد. خوب این کار کارگردانی را خیلی سخت می‌کرد. مگر می‌شد کارگردانی کرد بدون فحش دادن به مسیح و لعنت نکردن دور و بری‌ها و ارسال نکردنشان به جهنم و درک؟
خلاصه با شاگردانم به این تفاهم رسیدیم که بی‌خیال این حرف‌ها شویم و به کار بچسبیم. کم کم معلوم شد که شاگردان من از خدا خواسته دنبال شر هستند و حوصله‌شان کلا از این داستان پروتستان‌ها سرآمده است. این بود که تصمیم گرفتیم در کل مدرسه یک شر جانانه به پا کنیم و به بهانه پروژه گروه فیلمسازی همه را به کار بگیریم. از معلم و مدیر مدرسه گرفته تا کشیش و ناظم و شاگردان دیگر گروه‌ها. همین کار را هم کردیم و نتیجه اولین پروژه گروهی با معلم چند فرهنگی مدرسه «بگذار آفتاب به درون بیاید» از موزیکال «مو» شد. حسابی هم خوش گذشت.
امیدوارم دوستان پروتستان هم به این وسیله جامعه‌ی چندفرهنگی را قدری از نزدیک‌تر حس کرده باشند.

۶ اسفند ۱۳۹۸

نظرات
* ایمیل در وب سایت منتشر نخواهد شد.
I BUILT MY SITE FOR FREE USING